علیرضا بی نیاز؛ عبدالعزیز افلاک سیر؛ محمدعلی گودرزی
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین سبکهای هویت و پذیرش خود با افکار خودکشی در بین دانشجویان دانشگاه شیراز انجامشده است. جامعهی آماری، 300 نفر از دانشجویان شش دانشکده مختلف دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 97-98 بود که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامهی سبکهای هویت ...
بیشتر
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین سبکهای هویت و پذیرش خود با افکار خودکشی در بین دانشجویان دانشگاه شیراز انجامشده است. جامعهی آماری، 300 نفر از دانشجویان شش دانشکده مختلف دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 97-98 بود که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامهی سبکهای هویت برزونسکی، پرسشنامهی پذیرش خود و مقیاس افکار خودکشی بک بود. دادههای به دست آمده از طریق آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه همزمان و گامبهگام مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد بین سبکهای هویت اطلاعاتی و هنجاری با افکار خودکشی رابطه منفی معنیداری وجود دارد (01/0p<) و بین سبک هویت سردرگم-اجتنابی با افکار خودکشی رابطه مثبت معنیداری وجود دارد (01/0p<). همچنین بین پذیرش خود غیرمشروط و افکار خودکشی رابطه منفی معنیداری وجود دارد (01/0p<). به علاوه نتایج نشان داد سبکهای هویت اطلاعاتی و هنجاری و پذیرش خود غیرمشروط پیشبینی کنندهی منفی خودکشی میباشند و سبک هویت سردرگم-اجتنابی پیشبینی کنندهی مثبت خودکشی میباشد.
مینا زارع؛ محمدرضا تقوی؛ عبدالعزیز افلاک سیر
چکیده
ازدواجهای موفق اثرات مثبتی بر بهزیستی افراد دارند و تعهد زناشویی یکی از مؤلفههای ازدواج موفق است. پژوهش حاضر با هدف پیشبینی تعهد زناشویی براساس سبکهای حل تعارض زوجین، شفقت خود و ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارمندان متأهل دانشگاه شیراز در سال تحصیلی ...
بیشتر
ازدواجهای موفق اثرات مثبتی بر بهزیستی افراد دارند و تعهد زناشویی یکی از مؤلفههای ازدواج موفق است. پژوهش حاضر با هدف پیشبینی تعهد زناشویی براساس سبکهای حل تعارض زوجین، شفقت خود و ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارمندان متأهل دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 1399-1398 بود که 211 نفر از آنان (117 زن و 94 مرد) با روش نمونهگیری خوشهای تکمرحلهای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامهی تعهد زناشویی (آدامز و جونز، 1997)، پرسشنامهی سبکهای حل تعارض رحیم (رحیم، 1983)، پرسشنامهی شفقت خود (نف، 2003 ب)، مقیاس ارضای نیازهای بنیادین عمومی (گنیه، 2003) و مقیاس ارضای نیازهای بنیادین در روابط (لاگاردیا، رایان، کوچمن و دسی، 2000) بود. دادههای بهدستآمده از طریق آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گامبهگام مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که از میان متغیرهای پژوهش به ترتیب، ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی در سطح عمومی، سبکهای حل تعارض غیرسازنده، شفقت خود، سبکهای حل تعارض سازنده و ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی در ارتباط با همسر بیشترین سهم را در پیشبینی تعهد زناشویی دارند و بهطور مشترک 40 درصد از واریانس تعهد زناشویی را پیشبینی میکنند. این یافتهها حاکی از آناند که با افزایش ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی در سطح عمومی و در ارتباط با همسر، سبکهای حل تعارض سازنده و شفقت خود و کاهش سبکهای حل تعارض غیرسازنده، تعهد زناشویی افزایش مییابد. از نتایج پژوهش حاضر میتوان در تدوین برنامههای آموزشی پیش از ازدواج، توانمندسازی زوجین و مداخلات زوجدرمانی استفاده کرد.